خشم و اثرات آن بر بدن
سرکوب کردن انوع عواطف، خطرناک است و پس از مدتی کنترل و سرکوب شدن، به شکل انفجاری و غیر کنترل تخلیه خواهند شد. ما باید بدانیم که خشم برای انسان، ضروری و فکری است.
تا به حال صدها بار به خود گفتهایم: ”دیگر عصبانی نخواهم شد“ ”این بار خود را کنترل خواهم کرد“ ولی هرگز نمیشود. من نیز صدها بار این جمله را بهخود گفته بودم؛ ولی زمان شروع آن ، هیچ کنترلی برخود نداشتم، اما با شناخت بیشتر خشم و روشهای پیشگیری، مهار و درمان آن، اکنون نه تنها بر خود کنترل دارم، بلکه میتوانم بگویم هرگز عصبانی نمیشوم.
برخی از رفتارشناسان و زیست شناسان میگویند: ”ساختمانهای قدیمی مغز مانند هیپوتالاموس و دستگاه لیمبیک، مسئول بسیاری از رفتارهای عاطفی ما هم چون خشم، غضب، ترس، اندوه، احساس حسادت و یا رنجش در ما هستند.“
پس این عواطف و امیال همیشه و همواره در ما شکل میگیرند و سپس پدیدار میگردند. اما از کودکی، به ما آموختهاند که بروز خشم، ترس، حسادت، اندوه، رنجش و.. خطا بوده و یک کار غیراخلاقی و ضد اجتماعی است؛ بنابراین ما در طول عمر یاد گرفتهایم که هر گاه این احساسها در ما شکل گرفت، آن را سرکوب کرده، فرو خورده و یا انکار نمائیم .
”فروید“ میگوید ”اگر خشمت را بیرون بریزی و ابراز کنی، حالت بهتر خواهد شد“
از سوی دیگر، سرکوب این گونه عواطف از نظر متخصصان و پزشکان طب بالینی، موجب بسیاری از بیماریهای دیگر مانند افزایش، فشارخون، افزایش ضربان قلب، سردردهای تشنجی همراه با فشار ، میگرن، اسهال و یبوستهای دائمی و مزمن، قاعدگیهای نامنظم، سخت و دردناک و طولانی با خونریزیهای شدید، بینظمیهای ضربان قلب، آسم، بیاشتهائی و یا پرخوریهای عصبی و در نتیجه کاهش شدید وزن و یا چاقیهای مفرط، زخم معده، نیش زبان زدن، طعنهآمیز صحبت کردن و حتی در نهایت افسردگی، خودکشی و آدمکشی میگردد.
پس میبینیم که ابراز عواطف و احساسها به شکل صحیح میتواند مانع بسیاری از بیماریها و مشکلهای ما گردد.
تفاوت های خشم سالم و خشم بیمارگونه
خشم سالم، واکنش طبیعی و غریزی در برابر احساس تهدید، نادیده گرفته شدن، احساس ناامیدی، احساس بیعدالتی و احساس دست نیافتن به حق و حقوق خود، احساس قربانی بودن و تحت فشار بودن در ما ایجاد میگردد؛ اما با فروخوردن و خشم و سرکوب و با انکار کردن آن، خشم دوباره به درون بدن باز میگردد و سپس به شکل افسردگی، احساس گناه، احساس نگرانی و اضطراب، احساس سستی و رخوت، بیحالی و بیحوصلگی، کم انرژی بودن و احساس ناامیدی، خود را نشان میدهد و در نهایت میتواند ریشهٔ بیماریهایی از قبیل مشکلهای قلبی به همخوردن ضربان قلب، احساس خوابآلودگی و یا به همخوردن وضعیت خواب و پرخوریها و یا بیاشتهاییهای عصبی، تنگی نفس، اعتیاد به الکل یا مواد مخدر و سرانجام جنون موقت باشد. پس میبینیم آن چه که خداوند به شکل فطری از خشم در ما به ودیعه نهاده است، برایمان بسیار ضروری است و خود میتواند ما را به حقوقمان رسانده و مانع از مظلوم واقع شدن ما گردد، ولی بهطور معمول، ما روشهای صحیح ابزار آن را نمیدانیم و بهجای آن که از این انرژی در راه صحیح و مثبت بهره جوئیم، با آن به خود و دیگران آسیب میرسانیم.
خشم و پرخاشگری، دو جزء تکفیک ناپذیر از نظر زیستشناسی هستنند که با یکدیگر بهطور کامل مرتبط میباشند، خشم، یک احساس است و پرخاش، ابراز این احساس از طریق کلام میباشد و به طور معمول ابراز خشم به شکل بیمارگونه همراه با پرخاشگری و عصبانیت است .
● عامل های روانشناسی خشم در جسم ما
تغییر در کشش عضلههای بدن و گاهی قفل شدن حرکت، اخم کردن، دندان قروچه، خیره نگریستن، گریه کردن، تغییر رنگ چهره (رنگ پریدگی و یا سرخ شدن) سرخی و یا دانههای ریز قرمز رنگ زیر پوست صورت، یخ کردن و سوزش بدن، بیحسی و ناتوانی، احساس تیر کشیدن در نقطهای از بدن، احساس خفگی، عرق کردن، داغ شدن بدن و احساس از دست دادن کنترل خود که بیشتر وقتها این مشکلها را تغییرهای هورمونی یعنی بالا رفتن آدرنالین خون سبب میگردد.
منبع: